باید امشب فصل آخرشو بخونم، The Scarlet Letter،از Nathaniel Hawthorne مرز بین گناه و صواب رو به جز وجدان چی میتونه تعیین کنه؟ فرض رو بر این میگذارم که مفهوم دین بر پایه اخلاقیات بنا شده، در این صورت هیچ تعارضی بین شکل غیر افراطی مذهب و وجدان انسان نباید پیش بیاد، و حتّی شاید وجدان به خوبی از پس ارزیابی خوب و بد بر بیاد، ولی...این تعارض ها...بدجوری یه جای کار میلنگه چی بگم؟ توی این فضا که اکسیژن نیست، نمیشه فریاد زد ولی...ای امان، امان از رادیکالیسم مذهبی، از تحجر از ریا، از دغلبازی ما، ما خلق خدا تو این محدوده جغرافیایی از سر جبر نیست که رنج میکشیم، حقمون اینه، چون از ماست که بر ماست
جام ميگيرم و از اهل ريا دور شوم
يعني از اهل جهان پاكدلي بگزينم
فصل آخر...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر