Pages

۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

آلت قتاله II

آنچنان تیز و سریع فرود آمد
که حنجره مان
آهی حتی
برنیاورد.
که زمان برای درک عمق فاجعه
به اندازه نبود.
نه...
جای شکوه نبود.

*
ما مقتولین روزگار،
با قاتل خود عشق باختیم؛
در ثانیه های احتضارکه عمرش میخواندیم
وقتلگاهی که زمین زیبایمان بود.

ما برای ادای «بیرحم»
در حرف «ب» ماندیم،
که زمان کوتاه بود
و زندگی بُران.

مرگمان را زیر تیغ زیستیم،
خونمان را گاه خندیدیم وگاه گریستیم،
ونفهمیدیم
که زندگی،
خود،
 آلت قتاله بود.


هیچ نظری موجود نیست: