Pages

۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

سهم من

سهم من از چهار سال زندگی‌: یک تندیس کوچک.
یک تندیس زورگوی خشمگین دروغگو که همه تو قاب کوچکش محصورند.
پشت تندیس
،فریاد‌هایی‌ که خون قی‌ میکنند. نگاه‌هایی‌ که تاسف میگریند. دست‌هایی‌ که پرواز نقاشی‌ میکنند.
روی تندیس، عبارت حک شده ی "فارغ التحصیل رتبه اول"
، برای چشمهایی که سوی خواندن ندارند.
پشت تندیس، سهم من.

۵ نظر:

Unknown گفت...

انگار پیامبری باشی و از زبان یک موج حرف بزنی. دردت شدیدا فهمیدنی است.

فرضيه هاي گستاخانه گفت...

U search but never find,heart But never cry...

Morteza گفت...

چقدر حس آرامش بخشی هست وقتی احساس کنی در این چهار سال به آن چیزی که باید می رسیدی رسیده ای و هدفت به دست آوردن آن تندیس نبوده ... گرچه گاهی اوقات همه چیز از کنترل ما خارج است

عادل گفت...

تندیس رو 180 درجه بچرخون.
به امید تندیس های دیگر،
مبارکت باشه حا......م

علامت سوال گفت...

عادل: مرسی ح...ا. ولی می چرخونم بازم هیجی نیستا... ;)